Wednesday, December 24, 2008

...

درد من حصار برکه نيست. درد من زيستن با ماهياني ست که فکر دريا به ذهنشان خطور نکرده است"ر "

Saturday, December 6, 2008

Friday, October 31, 2008

Thursday, October 30, 2008

Beautiful Ahwaz!






Iran. Ahwaz. (The Seventh Bridge).



Sunday, October 26, 2008

محاکمه ی نیکان

پیش آ، شنیده ایم
.تو نیکمرد هستی
نتوان ترا خرید ، آنسان که
آذرخش خانه برانداز را،
.نیز نمی توان
.بر آنچه گفته ای ، پایداری
چه گفته ای؟
راستگویی، و عقیده ی خویش را می گویی
کدام عقیده؟
دلاوری
به کدامین پیشگاه ؟
خردمندی.
به نزد کدامین کس ؟
در اندیشه ی سود خود نیستی
سود چه کسی را می خواهی ؟
تو، رفیقی خوبی
آیا نیکمرد نیز هستی؟
.
.
اکنون، گوش فرا دار : ما می دانیم
تو دشمن مایی، و از اینرو
اینک ، بر سر آنیم که نابودت کنیم ؛ اما بخاطر شایستگی
و خصال نیکت
تو را در پای دیواری خوب
با گلوله های خوبی از تفنگی خوب
تیرباران می کنیم
و با بیلی خوب ، زیر خاکی خوب، مدفونت می سازیم
By Bertold Brecht

Friday, October 17, 2008

Kamran Khavarani




In his official website you can read more about him and his newborn unique style of paintings! Plus you can see lots of his paintings in his gallery.


Again Remembering V V G

Portrait of Vincent Van Gogh

(10th Oct)

Friday, October 3, 2008

Wood Carving



(One of The First Items of Iranian Monabat)
I Love Wood!

Moment

(A Five Minutes Imaginary Portrait of a Man. Sep 2008.)

Breathe the Art!

One Step to Freedom

" It's Your Choice To Be The Black Or The Red Fish!"
New Vision Quote

Oct 2008


Thursday, September 18, 2008

Betolt Bresht Poems


واقعا که در دوره ی تیره و تاری زندگی می کنیم :و

امروز فقط حرفهای احمقانه بی خطرند!ز

گره بر ابرو نداشتن از بی احساسی خبر می دهد

و آنکه می خندد هنوز خبر هول ناک را نشنیده است.و


این چه زمانه ایست که

حرف زدن از درخنان عین جنایت است

وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!و

کسی که ارام به راه خود می رود گناه کار است

زیرا دوستانی که در تنکنا هستند

دیگر به او دسترسی ندارند.و


آهای آیندگان شما که از دل گردابی بیرون می جهید

که ما را بلعیده است

وقتی از ضعف ها ی ما حرف می زنید

از زمانه ی سخت ما هم چیزی بگویید.و

به یاد بیاورید که ما بیش از کفشهامان کشور عوض کردیم

و نومیدانه میدان های جنگ طبقاتی را بشت سر گذاشتیم

انجا که ستم بود و اعتراضی نبود.و


اینرا خوب می دانم:و

حتی نفرت از حقارت نیز

آدمی را سنگ دل می کند.و

حتی خشم در برابر نابرابری هم

صدا را خشن می کند.و

آخ ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم

خود نتوانستیم مهربان باشیم.و


اما شما وقتی به روزی رسیدید

که انسان یاور انسان بود

درباره ی ما با رافت داوری کنید!و

برتولد برشت

بخش هایی از یک شعر

-آیندگان-